جنسیت

تحصیلات

اغلب حس می‌کنم قادر نیستم به دیگران بگویم که آن‌ها واقعا چقدر برای من ارزش دارند.

می‌خواهم وقتی کسی را دوست دارم بگویم، ولی پیدا کردن کلمات مناسب برایم دشوار است.

اغلب دوست دارم احساسم را به دیگران نشان دهم، ولی انگار چیزی مانعم می‌شود.

دوست دارم درباره مشکلاتم با دیگران صحبت کنم، ولی انگار چیزی مانعم می‌شود.

سعی می‌کنم عمیق‌ترین ترس‌ها و احساساتم را مخفی نگاه دارم، اگرچه گاهی دلم می‌خواهد آن را به دیگران نشان دهم .

می‌خواهم هیجاناتم را صادقانه ابراز کنم ولی می‌ترسم که این باعث شرمندگی و زیان من شود.

اغلب نمی‌توانم خودم را متقاعد کنم که احساس واقعی خود را بیان کنم.

پیدا کردن کلمات مناسبی که با آن به دیگران نشان بدهم واقعا چه احساسی دارم، دشوار است.

دوست دارم عواطفم را بیشتر به صورت بدنی نشان دهم، اما می‌ترسم که دیگران اشتباه برداشت کنند.

دوست دارم وقتی کارها مطابق با برنامه پیش نمی‌روند، ناامیدی‌ام را بروز دهم اما نمی‌خواهم که فردی آسیب‌پذیر به نظر برسم.

سعی می‌کنم وقتی با دیگران هستم احساساتم را پنهان کنم هر چند می‌دانم این رفتار با نزدیکانم غیرمنصفانه است.

دوست دارم در واکنش‌های هیجانی‌ام طبیعی‌تر عمل کنم اما بنظر می‌رسد که نتوانم این کار را انجام دهم.

سعی دارم به دیگران نشان دهم آن‌ها را دوست دارم اگرچه گاهی از این ترس دارم که مبادا در نظر آنها فردی ضعیف یا حساس باشم.

سعی می‌کنم همواره لبخندی به لب داشته باشم برای آنکه خود را شادتر از آنچه هستم به دیگران نشان دهم.

می‌توانم زمانی را به یاد بیاورم که ای کاش به بعضی افراد گفته بودم که واقعا چقدر به آنها علاقمند بودم.

سعی می‌کنم که دیگران را نگران نکنم اگر چه گاهی آنها باید حقیقت را بدانند.

بعد از این که خشمم را به کسی نشان می‌دهم، این امر مدت طولانی مرا آزار می‌دهد.

پس از آنکه خشمم را به کسی نشان دهم احساس گناه می‌کنم.

سعی می‌کنم خشمم را سرکوب کنم ولی دوست دارم دیگران بفهمند که من چه احساسی دارم.

نگرانم اگر هیجانات منفی مانند ترس و خشم را نشان دهم دیگران من را تایید نکنند.

وقتی خشمگین هستم به فکرم خطور می‌کند که واکنش نشان دهم ولی سعی می‌کنم این کار را نکنم.

وقتی کسی مرا می‌رنجاند سعی می‌کنم که بی‌تفاوت بنظر برسم حتی اگر بخواهم به او بگویم که چه احساسی دارم.

سعی می‌کنم همیشه عواطفم را کنترل کنم، حتی اگر گاهی دوست داشته باشم که احساساتی عمل کنم.

سعی می‌کنم از اخم کردن اجتناب کنم حتی وقتی احساس می‌کنم به این کار تمایل دارم.

سعی می‌کنم ازخشمگین شدن نسبت به والدینم اجتناب کنم حتی اگر گاهی تمایل به این کار داشته باشم.

سعی می‌کنم پس از انجام یک اشتباه عذرخواهی کنم اما نگرانم فردی نالایق تصور شوم.

سعی می‌کنم حسادتم را راجع به دوستم کنترل کنم، حتی اگر تمایل داشته باشم که او ناراحتی‌ام را بداند.

وقتی به انجام برخی کارها افتخار می‌کنم، می‌خواهم به دیگران بگویم ولی می‌ترسم از خودراضی تصور شوم.

صمیمی بودن با مردم دردسر ایجاد می‌کند.

دیگران مرا نمی‌فهمند.

مطمئنم اگر افکار و احساساتم را برای دیگران آشکار کنم، مرا طرد خواهند کرد.

در زندگی، هیچ دوست واقعی وجود ندارد.

دلم می‌خواهد کسانی که با آنها رابطه دارم، افکار و احساساتشان را با من در میان بگذارند.

از چشمان افراد می‌فهمم که چطور آدمی هستند.

حتی اگر دیگران از من مخفی کنند، افکارشان را احساس می‌کنم.

دیگران باید بدانند که من به چه چیزی فکر می‌کنم حتی اگر افکارم را بروز ندهم.

افکار و احساسات دیگران باید در مورد من مثبت باشد تا من احساس خوبی داشته باشم.

اطرافیانم به قول خود عمل نمی‌کنند.

من باید همیشه به جمعی تعلق داشته باشم.

به نظرم وقتی در جمع دیگران هستم، مرا قبول ندارند.

بهتر است مواظب اطرافیان باشیم.

من باید برای اینکه به دیگران لطمه نزنم، در مقابل آنها بردبار باشم.

من باید همانطور که دیگران می‌خواهند رفتار کنم تا از من خوشحال (راضی) باشند.

دلم می‌خواهد همیشه کسانی در اطرافم باشند.

همیشه دلم می‌خواهد دیگران به من نشان دهند که مرا درک می‌کنند.

افراد باید توقعات یکدیگر را برآورده کنند.

حفظ ظاهر روابط با دیگران همیشه مفید است.

تا چه حد این شخص را جذاب می‌دانید؟

فکر می‌کنید آن شخص شما را چه قدر جذاب می‌داند؟

در حضور آن شخص تا چه حد احساساتتان برانگیخته می‌شود؟

چه مدت زمان صرف فکر کردن به این شخص می‌کنید؟

چه مقدار عشوه و دلربایی بین شما وجود دارد؟

چه کسی جاذبه و علاقه را بین شما دو نفر ایجاد کرد؟

هر چند وقت یک‌بار شما امور مشترکی را با هم انجام می‌دهید؟(مثل با هم وقت صرف کردن، تلفنی با هم صحبت کردن، و غیره)

تا چه حد وسوسه می‌شوید که رابطه عاطفی و صمیمانه( مثل در میان گذاشتن عواطف و احساسات) با این شخص داشته باشید؟

تا چه حد رابطه صمیمانه عاطفی با این شخص دارید؟

چه قدر وسوسه می‌شوید که رابطه فیزیکی با این شخص داشته باشید؟

تا چه حد رابطه فیزیکی با این شخص دارید؟