سلام و احترام 
پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بین فرزندپروری، کمال‌گرایی و نشانگان وسواسی جبری در دانشجویان دانشگاه‌های تهران تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طراحی شده است 
این پژوهش به ما کمک می‌کند بتوانیم درک بهتری از چالش‌های روانی دانشجویان داشته باشیم و راهکارهای موثرتری ارائه بدهیم.

لذا خواهشمندیم در صورتی که تمایل به شرکت در پژوهش مذکور را دارید پس از مطالعه سوالات مربوطه گزینه مورد نظر را انتخاب بفرمائید.

قابل ذکر است که اطلاعات و پاسخ های شما کاملا محرمانه و ناشناس خواهند ماند.

اما به جهت قدردانی از همکاری شما دوست عزیز به قیدقرعه به 3نفر از شما عزیزان کارت هدیه 500هزارتومانی اهدا خواهد شد؛ لذا در صورت تمایل به شرکت در قرعه کشی شماره تماس خود را در انتهای سوالات ثبت نمایید.​​​​​​​

پیشاپیش بابت همکاری و زمان ارزشمندی که در اختیار ما قرار دادید کمال تشکر را داریم.
 

جنسیت؟

وضعیت تاهل؟

سن شما؟

دانشجوی چه مقطعی هستید؟

آیا در خانواده شما (خونی درجه یک: والدین، خواهر و برادر، فرزندان) سابقه ابتلا به اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) وجود دارد؟

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

وقتم را به نحوه بهتري تنظيم مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

روي مسئله متمركز مي شوم و مي بينم چگونه آن را مي توانم حل كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

راجب به اوقات خوشي كه داشته ام فكر مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

سعي مي كنم با اشخاص ديگري باشم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خود را به خاطر وقت گذراني و تاخير در كار سرزنش مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

کاري كه فكر مي كنم بهترين است انجام مي دهم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

در بدنم احساس درد مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خود را به خاطر قرار گرفتن در چنين موقعيتي سرزنش مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به تماشاي ويترين مغازه ها مشغول مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

چيزهايي را كه برايم مهم تر است مشخص كرده اول به آنها مي پردازم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

سعي مي كنم به خواب بروم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

با يك غذاي دلخواه يا خوراكي به خودم پاداش مي دهم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

مضطرب مي شوم مبادا نتوانم با مسئله كنار بيايم يا مقابله نمايم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

دچار تنش زيادي مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

در مورد نحوه اي كه مسائل مشابه را حل نموده ام فكر مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به خودم مي گويم اين موضوع واقعا در مورد من اتفاق مي افتد.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

از اين كه در مورد اين موقعيت بيش از حد هيجاني بوده ام خودم را سرزنش مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

براي صرف غذا با يك خوراكي بيرون مي روم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خيلي نااميد مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

براي خودم چيزي خريد مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

براي خود يك دوره كاري معين مي كنم و آنرا دنبال مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خودم را به خاطر ندانم كاري سرزنش می كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به مهماني مي روم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

سعي مي كنم موقعيت را درك كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خشكم مي زند و نمي دانم چه كار كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

بلافاصله اقدام به عمل اصلاح گرانه مي نمايم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

راجع به آنچه اتفاق افتاده فكر مي كنم و از اشتباهاتم پند مي گيرم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

آرزم مي كنم مي توانستم آنچه را اتفاق افتاده يا احساس خود را عوض كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به ملاقات دوستي مي روم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

در مورد آن چه قرار است انجام دهم نگران مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

با اشخاص به خصوصي وقتم را مي گذرانم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به پياده روي مي روم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به خودم مي گويم ديگر هرگز اتفاق نمي افتد.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

بروي ناتواني هاي عمومي متمركز مي شوم و فكر مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

با كسي كه نظرش برايم ارزش دارد صحبت مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

قبل از واكنش نشان دادن مسئله را تجزيه و تحليل مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به يك دوست تلفن مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

عصباني مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

خواسته هايم را با شرايط موجود هماهنگ مي كنم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به سينما مي روم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به موقعيت مسلط مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

کوشش بيشتري مي نمايم تا كارها انجام شود.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

براي حل مسئله به چندين راه حل مختلف مي رسم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به خود فرصتي داده براي مدتي از موقعيت دور مي شوم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

به اشخاص ديگر واكنش نشان مي دهم

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

از موقعيت استفاده مي كنم تا ثابت كنم مي توانم از عهده ي آن برآيم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

براي تسلط بر موقعيت سعي مي كنم به كارها سازمان دهم.

افراد در وضعيت هاي ناگوار يا تحت فشار به گونه هاي مختلف واكنش نشان مي دهند. شما در برخورد با شرايط دشوار و پر استرس تا چه حدي به اين نوع فعاليت ها مشغول مي شويد

تلويزيون تماشا مي كنم.

والدینم معیارهای بسیار بالایی برایم در نظر می گیرند.

نظم و ترتیب برای من بسیار مهم است.

در کودکی، برای هر خطای ناچیزی سرزنش می شدم.

برای این که نتیجه رضایت بخشی از کارم بگیرم، همیشه باید حداکثر تلاشم را بکنم.

والدینم هرگز تلاشی برای درک اشتباهات من نمی¬کنند.

برایم خیلی مهم است تا کارهایم به نحو احسن انجام شود.

من یک شخص تمیز هستم.

من دوست دارم که فرد منظم و مرتبی باشم.

اگر در محل کار یا تحصیل شکست بخورم احساس یک بازنده را خواهم داشت.

اگر اشتباهی بکنم، حتما آشفته می شوم.

والدینم از من می خواهند که در انجام همه کارها بهترین باشم.

من به نسبت اکثر مردم، اهداف بالاتری را برای خود در نظر می گیرم.

اگر فردی در محل کار یا تحصیل، موفق تر از من باشد، احساس می کنم که در آن تکلیف شکست خورده ام.

اگر من در انجام بخشی از یک کار موفق نشوم، احساس می کنم که در تمام آن کار شکست خورده ام.

تنها عملکرد برجسته و ممتاز من، خانواده ام را راضی می کند.

من می توانم تمام تلاشم را برای رسیدن به یک هدف متمرکز کنم.

حتی وقتی که کاری را بسیار دقیق انجام می دهم، باز هم نسبت به نتیجه کار اطمینان کامل ندارم.

نمی توانم بپذیرم که در کاری نفر اول نباشم.

من اهداف بزرگ خیلی زیادی در سر دارم.

والدینم از من در حد عالی انتظار دارند.

دیگران کمتر از خودم، به اشتباهاتم اهمیت می دهند.

هیچ وقت احساس نکرده ام، که توانسته باشم انتظارات والدینم را بر آورده کنم.

اگر به اندازه دیگران موفق نباشم، احساس می کنم از همه ضعیف ترم.

به نظر می رسد، دیگران معیارهایی پایین تر از آنچه که من دارم، را می پذیرند.

اگر در کاری شکست بخورم، دیگران مثل قبل برایم احترام قایل نخواهند بود.

انتظارات والدینم برای آینده من، همیشه بالاتر از انتظارات خودم بوده است.

من سعی می کنم که فرد تمیزی باشم.

معمولا در مورد صحت کارهای ساده روزمره ام دچار تردید می شوم.

تمیزی برایم بسیار مهم است.

در انجام کارهای روزمره ام، به نسبت اغلب مردم، انتظارات زیادی از خودم دارم.

من یک فرد مرتب و منظم هستم.

من آن قدر در کارم غرق می شوم، که آن را بارها و بارها تکرار می کنم.

مدت زمان زیادی طول می کشد تا در انجام درست کاری موفق شوم.

هر چه کمتر اشتباه کنم، محبوب تر خواهم بود.

فکر نمی کنم هرگز بتوانم به ایده ال مورد نظر والدینم نزدیک شوم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

من آنقدر چیز جمع کرده ام که جلوی دست و پای مرا می گیرد.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند.گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

من هر چيزي را بيش از حد لزوم وارسي مي كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

اينكه اشياء سر جاي خود نباشد ناراحتم مي كند.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

وقتي مشغول انجام كاري هستم احساس اجبار براي شمارش مي كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

برايم سخت است به اشيايي كه مي دانم قبلا غريبه ها يا افراد خاص به آن دست زده اند، دست بزنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

برايم سخت است كه افكارم را كنترل كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

چيز هايي را جمع مي كنم كه نيازي به آن ها ندارم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

به طور مكرر درها، پنجره ها، قفسه ها و مانند اينها را چك مي كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

اگر ديگران شيوه اي كه من اشياء را مرتب كرده ام، تغيير دهند، ناراحت مي شوم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

احساس مي كنم بايد اعداد خاصي را تكرار كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

گاهي همين كه احساس مي كنم به چيزي آلوده شده ام مجبور مي شوم خودم را بشويم يا تميز كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

من به خاطر افكار ناخوشايند كه بر خلاف اراده ام به ذهنم مي آيند ناراحت و نگرانم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

از دور ريختن چيزها خودداري مي كنم، چون مي ترسم كه بعداً به آنها نياز پيدا كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

مكرراً بعد از بستن شير آب و گاز و خاموش كردن چراغ ها آنها را چك مي كنم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

دوست دارم اشياء به شيوه اي خاص مرتب شوند.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

احساس مي كنم اعداد نحس و غیرنحس دارند.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

دست هايم را به دفعات زياد و به مدت طولانی و بيش از حد لزوم مي شويم.

عبارت زير به مواردي اشاره دارد كه بسياري از افراد در زندگي روز مره آن را تجر به مي كنند. گزینه ای را انتخاب کنیدكه به بهترين وجه توصيف كننده ميزان ناراحتي يا نگراني شما در يك ماه گذشته بوده است.

افكار بد و زشت به ذهنم مي رسد و برايم سخت است كه آنها را از ذهنم دور كنم.

در حالیکه من بزرگ می شدم مادرم احساس می کرد در خانه، بچه ها به همان راهی که والدینشان رفته اند خواهند رفت.

مادر من احساس می کرد که برای همه ما خوب است که مجبور باشیم از هر چه او فکر می کند درست است پیروی کنیم، حتی اگر بچه ها با او موافق نبودند.

در زمانی که من بزرگ می شدم هر گاه مادرم به من می گفت کاری را انجام دهم، از من انتظار داشت بدون هیچ سوالی سریع آن کار را انجام دهم.

در زمانی که بزرگ می شدم، یکبار خط مشی و قوانین خانواده تدوین شد، مادرم در خانواده با بچه ها در مورد دلایل این خط مشی و قوانین صحبت می کرد.

هر وقت که من احساس می کردم قانون ها و قید و شرط های خانواده، نامعقول است، مادرم همیشه با من در مورد آنها مذاکره و صحبت می کرد.

مادرم همیشه احساس می کرد چیزی که بچه ها نیاز دارند این است که برای ساختن فکرشان آزاد باشند و کارهایی را که می خواهند انجام دهند، انجام دهند، حتی اگر با آنچه که والدین شان می خواهند، مطابقت نداشته باشد.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم به من اجازه نمی داد در مورد تصمیماتی که می گیرد، سوالی بپرسم.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم فعالیت ها و تصمیمات بچه ها را در خانواده با استدلال و انضباط هدایت می کرد.

مادرم همیشه احساس می کرد، والدین برای اینکه فرزندان شان به همان شیوه ای که آنها می خواهند رفتار کنند، باید از اجبار و فشار بیشتری استفاده کنند.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم احساس نمی کرد که من نیاز داشته باشم از قوانین و مقررات پیروی کنم، فقط به خاطر اینکه شخصی مقتدر آنها را وضع کرده بود.

در زمانی که بزرگ می شدم، من می دانستم مادرم در خانواده، از من چه انتظاری دارد، اما وقتی احساس می کردم آنها غیر منطقی هستند برای بحث کردن با مادرم در مورد آنها احساس آزادی می کردم.

مادرم احساس می کرد والدین عاقل و خردمند باید سریع به فرزندان خود بیاموزند که، چه کسی در خانواده رئیس است.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم به ندرت برای رفتار من انتظارات و قواعدی را تعیین می کرد و به ندرت مرا راهنمایی می کرد.

در زمانی که بزرگ می شدم، بیشتر اوقات مادرم کارهایی که بچه ها می خواستند را انجام می داد.

در زمانی که بچه ها در خانواده بزرگ می شدند، مادرم به ما درباره راه ها و هدف های عاقلانه، دستورالعمل و راهنمایی هایی می داد.

در زمانی که بزرگ می شدم، اگر سعی می کردم با مادرم مخالفت کنم بسیار عصبانی می شد.

مادرم احساس می کند که اگر والدین فعالیت ها، تصمیمات و آرزوهای بچه هایشان را در خلال رشد محدود نکنند، مشکلات جامعه حل خواهد شد.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم به من اجازه می داد بدانم که او چه رفتاری را از من انتظار دارد، و اگر من از آنها پیروی نمی کردم، مرا تنبیه می کرد.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم به من اجازه می داد برای بیشتر کارهایی که به من مربوط بود بدون نظارت او تصمیم بگیرم.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم به نظرات بچه ها در تصمیم گیری هایش توجه می کرد. ولی فقط به این علت که بچه ها چیزی را می خواهند، تصمیمش را عوض نمی کرد.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم خود را مسئول هدایت و راهنمایی رفتار من نمی دانست.

در زمانی که بزرگ می شدم، مادرم استانداردها و قوانین واضحی برای همه بچه ها در خانواده داشت، اما دلش می خواست که تمام استانداردها و قوانین با نیازهای هر یک از بچه ها به طور انفرادی سازگار باشد.

در زمانی که بزرگ می شدم مادرم برای رفتار و فعالیت های من دستورالعمل داشت و از من انتظار داشت که از آنها پیروی کنم، اما او مایل بود به نگرانی ها و مسائل من گوش دهد و در مورد دستورالعمل ها با من گفتگو کند.

در زمانی که بزرگ می شدم مادرم به من اجازه می داد مسائل خانواده را از دیدگاه خود بنگرم، و به طور کلی به من اجازه می داد برای کاری که می خواستم انجام دهم خودم تصمیم بگیرم.

مادرم همیشه احساس می کرد که اگر می توانستیم والدین را متقاعد کنیم که وقتی فرزندان شان کاری را که از آنها می خواهند، انجام نمی دهند به صورت سختگیرانه و دستوری با فرزندان شان رفتار کنند مشکلات جامعه حل می شد.

در زمانی که بزرگ می شدم مادرم اغلب دقیقاً به من می گفت می خواهد من چه کاری انجام دهم و از من انتظار چه کاری دارد.

در زمانی که بزرگ می شدم مادرم برای رفتار و فعالیت های من دستورالعمل واضحی داشت، ولی همیشه وقتی من با او مخالف بودم، مرا درک می کرد.

در زمانی که بزرگ می شدم مادرم رفتارها، فعالیت ها و آرزوهای بچه ها را در خانواده کنترل نمی کرد.

در زمانی که بزرگ می شدم می دانستم مادرم در خانواده از من چه انتظاری دارد و او اصرار داشت که من فقط به خاطر احترام به اقتدار و بزرگتر بودن او از دستوراتش پیروی کنم.

در زمانی که بزرگ می شدم اگر مادرم در خانواده تصمیمی می گرفت که مرا اذیت می کرد، خواستار این بود که در مورد آن تصمیم با من گفتگو کند و اگر تصمیم او اشتباه بود قبول می کرد.

درصورت تمایل به شرکت در قرعه کشی، شماره همراه خود را ثبت بفرمایید

سوال1) / 137